گفتگوی شیعه و سنی | ||
یک بررسی کوتاه در مورد ایمان حضرت ابوطالب پدر امیرالمومنین علی(ع) حضرت ابوطالب، پدر گرامى امیر مؤمنان علیه السلام از حامیان پیامبر در دوران سخت مبارزه با مشرکین مکه بود و از نخستین کسانى بود که به آن حضرت ایمان آورد. اما وهابیون تکفیری که همه مردم را جز خودشان، کافر و مشرک می دانند به خاطر کینه و حسدى که نسبت به امیر مؤمنان علیه السلام دارند، تلاش کردهاند که ثابت کنند ابوطالب علیه السلام در حال کفر از دنیا رفته است.... حال با هم یک سری به تاریخ می زنیم تا بیشتر با این موضوع،آشنا بشیم ابن تیمیه مىگوید:فهم (الشیعة) یقدحون فی العباس عمّ رسول اللّه صلى اللّه علیه وسلم الذی تواتر إیمانه ویمدحون أبا طالب الذی مات کافرا باتفاق أهل العلم. کما دلت علیه الأحادیث الصحیحة. شیعیان به عباس عموى رسول خدا (ص) ایراد مىگیرند؛ در حالى که ایمان به صورت متواتر نقل شده است، و ابوطالب را ستایش مىکنند؛ در حالى که به اتفاق اهل علم کافر مرده است؛ چنانچه احادیث صحیح بر این مطلب دلالت مىکند. و اما دلایلی از منابع اهل سنت که ثابت می کند جناب ابوطالب،پدر بزرگوار امام المتقین علی بن ابیطالب(ع) با ایمان از دنیا رفته است 1- ابن اسحاق مىگوید (بعد از نزول آیه تبت یدا ابى لهب) پس زمانى که قریش بر علیه پیامبر همپیمان شدند و آن اقدامات قبیح را بر ضد پیامبر انجام دادند ابو طالب گفت:ألم تعلموا أنّا وجدنا محمداً *** رسولا کموسى خط فی أولّ الکتب***فلسنا وربّ البیت نُسلم أحمداً *** لعزّاءَ من عضّ الزمان ولا کربِ آیا نمىدانید ما محمد را یافتیم پیامبرى مانند موسى که به پیامبرى او در اول همه کتابها به نام او تصریح شده است.به خداى کعبه قسم! ما پیامبر را به خاطر سختىها و مشکلات با (بت) عزا عوض نمىکنیم سیرة ابن إسحاق (المبتدأ والمبعث والمغازی)، ج 2، ص 138 السیرة النبویة، ج 2، ص 197، مختصر کتاب صفوة الأدب ونخبة دیوان العرب، ج 1، ص 105، معجم البلدان، ج 4، ص 345، ناشر: دار الفکر – بیروت؛الإکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله والثلاثة الخلفاء، ج 1، ص 256، الجوهرة فی نسب النبی وأصحابه العشرة، ج 1، ص 204؛االبدایة والنهایة، ج 3، ص 87، ناشر: مکتبة المعارف – بیروت.حدائق الأنوار ومطالع الأسرار فی سیرة النبی المختار، ج 1، ص 190، 4- بعد از سه سال دعوت مخفیانه مردم به دین اسلام آیه شریفه «وأنذر عَشیرَتک الاقْرِبین» شعراء 214( خویشان نزدیک خود را انذار کن) نازل شد که طبق آن پیامبر امر به دعوت خویشاوندان و بستگان نزدیک خود به دین اسلام شد طبرى مىنویسد: عن علی بن أبی طالب قال: «لما نزلت هذه الآیة على رسول اللّه (ص): (وأنذر عشیرتک الأقربین) دعانی رسول اللّه (ص) فقال: یا علی، إنّ اللّه أمرنی أن أنذر عشیرتی الأقربین.از على بن ابیطالب علیه السلام نقل شده است که فرمودند: زمانى که این آیه بر رسول خدا نازل شد (وانذر عشیرتک الاقربین) حضرت رسول صلى الله علیه و آله مرا صدا زدند و فرمودند یا علی! خدا مرا امر کرده است که خویشان نزدیکم را به اسلام دعوت کنم.فقال: یا بنی عبد المطلب، إنّی واللّه ما أعلم شابّاً فی العرب جاء قومه بأفضل ممّا قد جئتکم به، إنّی قد جئتکم بخیر الدنیا والآخرة، وقد أمرنی اللّه تعالى أن أدعوکم إلیه، فأیّکم یوازرنی على هذا الأمر على أن یکون أخی ووصیّی وخلیفتی فیکم، قال فأحجم القوم عنها جمیعاً وقلت:... أنا یا نبیّ اللّه أکون وزیرک علیه، فأخذ برقبتى ثم قال إنّ هذا أخى ووصیّی وخلیفتی فیکم فاسمعوا له وأطیعوا قال فقام القوم یضحکون ویقولون لأبی طالب قد أمرک أن تسمع لإبنک وتطیع».سپس رسول خدا (ص) سخن گفته و فرمودند: ای بنی عبد المطلب، قسم به خدا که من در بین عرب جوانی را نمی شناسم که برتر از آنچه برای شما آورده ام، برای قومش آورده باشد.من برای شما خیر دنیا و آخرت را آورده ام؛ و خداوند به من دستور داده است که شما را به سوی آن دعوت کنم.کدامیک از شما من را در این راه یاری خواهد کرد تا برادر من و وصى من و جانشین من در میان شما باشد؟همه مردم از آن سرباز زدند اما من (علی علیه السلام) که کوچکترین ایشان بودم گفتم: من ای رسول خدا در این راه وزیر شما خواهم بود.پس ایشان گردن من را گرفته و فرمودند این شخص برادر من و وصی من و خلیفه من در میان شما است؛ پس از او حرف شنوی داشته و اطاعتش کنید. 5- خطبه عقد خوانده شده خدیجه براى حضرت محمد صلى الله علیه و آله توسط جناب ابوطالب انجام گرفته است و جالبتر آنکه در ابتداى خطبه خدا را با اوصافى که موحدین خطاب مىکنند خطاب کرده و خود را منتسب به ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام کرده است.آلوسى در تفسیر خود مىنویسد:وقد صح أن أبا طالب یوم نکاح النبی صلى الله علیه وسلم خطب بمحضر رؤساء مضر. وقریش فقال: الحمد لله الذی جعلنا من ذریة إبراهیم وزرع اسماعیل وضئضىء معد وعنصر مضر وجعلنا حضننة بیته وسواس حرمه وجعل لنا بیتا محجوجا وحرما آمنا وجعلنا الحکام على الناس ثم أن ابن أخی هذا محمد بن عبد الله لا یوزن برجل إلا رجح به فإن کان فی المال قل فإن المال ظل زائل وأمر حائل ومحمد من قد عرفتم قرابته وقد خطب خدیجة بنت خویلد وبدل لها من الصداق ما آجله وعاجله من مالی کذا وهو والله بعد هذا له نبأ عظیم وخطر جلیل.این مطلب صحت دارد که ابوطالب (علیه السلام) در روز نکاح پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) در حضور رؤساء قبیله مضر و قریش این خطبه را خواند:سپاس خداى را که ما را از نسل ابراهیم و ذرّیّه اسماعیل قرار داد، و براى ما خانهاى نهاد که مردمان گرد او طواف کنند، و نیز حرم امنى که از اطراف جهان نعمت ها به سوى آن مىآورند، و ما را در دیار خود بر مردم فرمانروا قرار داد، آنگاه گفت: این برادر زاده من محمّد بن عبد اللَّه بن عبد المطّلب با هیچ یک از مردان قریش سنجیده نشود جز آن که برترى یابد، و با هیچ کس از آنان قیاس نگردد، جز آن که بزرگتر آید اگر چه از مال دستش تهى است (لکن این نقص نیست)؛ زیرا که مال نصیبى ناپایدار و سایهاى زود گذر است، و اکنون او را به همسرى با خدیجه رغبتى است و خدیجه را بازدواج با او شوقى، و آنچه از مهریّه و صداق باشد بر عهده من خواهد بود چه نقدینه و چه بر ذمّه، و او داراى موقعیّت حسّاسى است شخصیّت و مرتبهاى رفیع دارد، و داراى زبانى است نرم و کاربر روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج 18، ص 51، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت. آیا واقعا بازهم در ایمان جناب ابوطاب،شکی باقی می ماند؟ 6- ابن جوزى در زاد المسیر و شمس الدین ذهبى در تاریخ الإسلام و... مىنویسند:عن العباس أنّه سأل النبی صلّى اللّه علیه وآله، ما ترجو لأبی طالب؟ قال: کل الخیر أرجوه من ربی.از عباس نقل شده است که از رسول خدا سؤال کرد براى ابوطالب چه چیزى را امید دارى او گفت: هر خیرى که از خدایم امیدوارم.زاد المسیر فی علم التفسیر، ج 5، ص 362، ناشر: المکتب الإسلامی - بیروت، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج 1، ص 233، 7-حضور رسول اللّه (ص) در تشییع جنازه ابوطالب یعنی رسول خدا از مرگ یک کافر ناراحت شد و برای او سنگین امد؟ 8- محبت پیامبر به عقیل به خاطر ابوطالب از این جمله معلوم مىشود که حضرت ابوطالب چقدر در نزد رسول خدا صلى الله علیه وآله داراى اجر و قرب بوده که به خاطر دوستى او با عقیل رسول خدا صلى الله علیه وآله به عقیل ابراز دوستى و محبت مىنماید و اگر ابوطالب کافر و یا مشرک بود، هرگز رسول گرامى اسلام صلى الله علیه وآله اینقدر به او علاقه نشان نمى داد که به خاطر دوستى او عقیل را دوست داشته باشد؛ زیرا دوستى کافر و مشرک براى رسول خدا صلى الله علیه وآله ارزشى ندارد چه برسد که به خاطر آن دیگرى را دوست داشته باشد 9- نامگذاری سال وفات ابوطالب به سال حزن و اندوه از سوی رسول الله(ص) 10- سیل آزار قریش به رسول الله بعد از وفات ابوطالب پس ای کسانی عقل و وجدان دارید، آیا باز هم در ایمان جناب ابوطالب به پیامبر(ص) شکی باقی می ماند؟ ای وهابی های کوردل و یا بهتربگم، بنی امیه زمان، علی بن ابیطالب(ع) چه هیزم تری به شما فروخته که اینهمه بر علیه او می تازید؟ شماها که می گویید: خداوند موهایش، فرفری هست و الاغ سواری و شترسواری می کنه و با این و اون، کشتی میگیره، شما شدید موحد !! اما جناب ابوطالب شد کافر؟ [ چهارشنبه 90/10/14 ] [ 9:3 عصر ] [ مسلم ]
[ نظرات () ]
|